زمانی که خودت را گم و گور می کنی...
زمانی که خودت را گم و گور می کنی...
یادداشتی از امیر نمازی
زمانی که نویسنده، راه خود را گم می کند، تمام استانداردهایی که از پیش داشته و با هزار تقلا آموخته و به سختی کسب کرده را هم از دست می دهد و به راهی پر دست انداز می رود که تمامی ندارد!
نویسنده، صاحب ذوق، احساس، تعهد، شور و اشتیاق و هزار خصوصیت خوب است که او را در مسیر خلق اثر یاری می کند؛ اگر کارهای کوچک و بزرگی که گاهی تقدیر سر راه می گذارد و گاهی، خودِ نویسنده سنگ جلوی راه خودش می گذارد، با مهارت مدیریت و حل نشود، تک به تک، اژدهایی دو سر می شوند که آن ویژگی های بالا گفته را طوری می بلعند و از بین می برند که چیزی جز " نویسنده ای گمشده و سردرگم " بیرون نمی اندازد...!!
نویسنده، چه تازه کار و چه حرفه ای، باید قدرت کنترل و مدیریت خوبی داشته باشد. باید حواسش دوچندان به چمدانی باشد که در هر پیچ و خم دنیای نویسندگی، تک به تک از تجربه ها پر کرده تا هماکنون بتواند جورچین زندگی را خوب کنار هم بگذارد وگرنه به بدترین شکل گم می شود و ممکن است دیگر خودش را هم پیدا نکند، چه برسد به آن نویسنده ای که بوده است...
گاهی نویسنده ای داریم که سه سال داستان خوب و محکمی نوشته و در چند جشنواره هم مقام آورده؛ اما در سال چهارم زندگی هنری، لنت حرکتش به تِر تِر می افتد و روی به کار منشوری یا " هر چه نویسها " می آورد که در کابوس هم به ذات نوشتاری او شباهتی ندارد یا به یک باره قلم و کاغذ را رها می کند و می رود انگار که تمام آن چه نوشته، قصه حسین کرد شبستری بوده و او، قصه خوانش!
اینها نمونه هایی از گم شدگی های نویسنده است و همه، کم و بیش درگیر آن می شوند. یکی با ازدواج، یکی با نشنیدن و نفهمیدن و یکی دیگر با...
برای نویسندگانی که تعهد کافی ندارند یا قفل های زیادی بر پیکره بودن در دنیای نویسندگی نزده اند، این گم شدن ها بیشتر اتفاق می افتد و گاهی، گم شدن اول، به کابوس و حسرت همیشگی منجر میشود.
این جمله را با جان و دل بخوانید و تا می توانید، تعهد نوشتاری و عملی تان را قوی تر کنید تا درصد گم شدن را کمتر کنید. از خودتان توقع های فضایی و رویایی نداشته باشید و به همان روزی فعلی که خدا در راهتان قرار داده (صادقانه و عاشقانه) بسنده کنید. از کارهایی که قلم و ذوق را کوتاه تر و کور و کر میکند کمتر کنید و اگر آموزنده ای دارید که می توانید روی او حساب کنید، خودتان را با اعتماد به او بسپارید و میل شخصی تان را کمتر دخیل کنید که گم شدن نویسنده، بسیار دردناک است و فردایی پر حسرت دارد؛ چه این نوشته و توصیه را جدی بگیرید یا نخوانده، رها کنید...