وبلاگ نوشته های امیر نمازی (معلم اول)

نوشته های ادبی، آموزش نویسندگی خلاق، تجربه ها، آموخته ها، داستان ها و هر چه با واژه عجین است

وبلاگ نوشته های امیر نمازی (معلم اول)

نوشته های ادبی، آموزش نویسندگی خلاق، تجربه ها، آموخته ها، داستان ها و هر چه با واژه عجین است

وبلاگ نوشته های امیر نمازی (معلم اول)

نوشتن، زیباترین حسی است که تا سالیان سال باقی می ماند. هرکس می تواند بنویسد اما هرکس نمی تواند نویسنده شود و اثر برجای بگذارد. این وبلاگ، تلاش دارد تا عشق و شور نوشتن و نویسندگی را در شما ایجاد کند، پرورش دهد و با تراشی، فردای ادبیات را پربارتر کند. بیایید ادبیات و نوشتن را صادقانه دوست بداریم...

آخرین نظرات

زمانی که خودت را گم و گور می کنی...

پنجشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۱، ۰۲:۲۱ ب.ظ

زمانی که خودت را گم و گور می کنی...

یادداشتی از امیر نمازی

 

زمانی که نویسنده، راه خود را گم می ‌کند، تمام استانداردهایی که از پیش داشته و با هزار تقلا آموخته و به سختی کسب کرده را هم از دست می‌ دهد و به راهی پر دست ‌انداز می ‌رود که تمامی ندارد!

نویسنده، صاحب ذوق، احساس، تعهد، شور و اشتیاق و هزار خصوصیت خوب است که او را در مسیر خلق اثر یاری می ‌کند؛ اگر کارهای کوچک و بزرگی که گاهی تقدیر سر راه می ‌گذارد و گاهی، خودِ نویسنده سنگ جلوی راه خودش می ‌گذارد، با مهارت مدیریت و حل نشود، تک به تک، اژدهایی دو سر می ‌شوند که آن ویژگی های بالا گفته را طوری می‌ بلعند و از بین می ‌برند که چیزی جز " نویسنده ‌ای گم‌شده و سردرگم " بیرون نمی ‌اندازد...!!

 

نویسنده، چه تازه کار و چه حرفه ‌ای،  باید قدرت کنترل و مدیریت خوبی داشته باشد. باید حواسش دوچندان به چمدانی باشد که در هر پیچ و خم دنیای نویسندگی، تک به تک از تجربه ‌ها پر کرده تا هم‌اکنون بتواند جورچین‌ زندگی را خوب کنار هم بگذارد وگرنه به بدترین شکل گم می ‌شود و ممکن است دیگر خودش را هم پیدا نکند، چه برسد به آن نویسنده‌ ای که بوده است...

 

گاهی نویسنده ‌ای داریم که سه سال داستان خوب و محکمی نوشته و در چند جشنواره هم مقام آورده؛ اما در سال چهارم زندگی هنری، لنت حرکتش به تِر تِر می ‌افتد و روی به کار منشوری یا " هر چه‌ نویس‌ها " می‌ آورد که در کابوس هم به ذات نوشتاری او شباهتی ندارد یا به یک باره قلم و کاغذ را رها می‌ کند و می‌ رود انگار که تمام آن چه نوشته، قصه حسین کرد شبستری بوده و او، قصه‌ خوانش!

 

این‌ها نمونه هایی از گم ‌شدگی ‌های نویسنده است و همه، کم ‌و بیش درگیر آن می ‌شوند. یکی با ازدواج، یکی با نشنیدن و نفهمیدن و یکی دیگر با...

برای نویسندگانی که تعهد کافی ندارند یا قفل‌ های زیادی بر پیکره بودن در دنیای نویسندگی نزده ‌اند، این گم ‌شدن ‌ها بیشتر اتفاق می‌ افتد و گاهی، گم  ‌شدن اول، به کابوس و حسرت همیشگی منجر می‌شود.

 

این جمله را با جان و دل بخوانید و تا می‌ توانید، تعهد نوشتاری و عملی ‌تان را قوی ‌تر کنید تا درصد گم‌ شدن را کمتر کنید. از خودتان توقع ‌های فضایی و رویایی نداشته باشید و به همان روزی فعلی که خدا در راهتان قرار داده (صادقانه و عاشقانه) بسنده کنید. از کارهایی که قلم و ذوق را کوتاه‌ تر و کور و کر می‌کند کمتر کنید و اگر آموزنده‌ ای دارید که می ‌توانید روی او حساب کنید، خودتان را با اعتماد به او بسپارید و میل شخصی‌ تان را کمتر دخیل کنید که گم‌ شدن نویسنده، بسیار دردناک است و فردایی پر حسرت دارد؛ چه این نوشته و توصیه را جدی بگیرید یا نخوانده، رها کنید...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی