وبلاگ نوشته های امیر نمازی (معلم اول)

نوشته های ادبی، آموزش نویسندگی خلاق، تجربه ها، آموخته ها، داستان ها و هر چه با واژه عجین است

وبلاگ نوشته های امیر نمازی (معلم اول)

نوشته های ادبی، آموزش نویسندگی خلاق، تجربه ها، آموخته ها، داستان ها و هر چه با واژه عجین است

وبلاگ نوشته های امیر نمازی (معلم اول)

نوشتن، زیباترین حسی است که تا سالیان سال باقی می ماند. هرکس می تواند بنویسد اما هرکس نمی تواند نویسنده شود و اثر برجای بگذارد. این وبلاگ، تلاش دارد تا عشق و شور نوشتن و نویسندگی را در شما ایجاد کند، پرورش دهد و با تراشی، فردای ادبیات را پربارتر کند. بیایید ادبیات و نوشتن را صادقانه دوست بداریم...

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان های ایده ها» ثبت شده است

 

«یک صندلی برای نشستن کنار او...»

نویسنده: عبدالعلی اثنی عشری

 

پنج سالی میشد که با هم همسایه بودیم دراین مدت فقط دوبار با او روبرو شده بودم یک بار که اثاثیه مختصرش را جلوی درمجتمع از وانت پیاده کرد و من تنها صندلی موجود در اثاثیه اش را بهانه کردم که چه صندلی چوبی زیباییست و او با لبخندی گفت که لهستانی است و با تأثر ادامه داد که دو تا بوده و پدر و مادرش عمری را روی آنها و کنار یکدیگر می نشستند و بعد سرش را پایین انداخت و رفت بار دوم سه سال بعد از آن بود که در خانه مرا زد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۲
amir namazi

 

 

داستان و نقد داستان 1 * ایده 1 کانال ایده داستان

نقد و یادداشتی از امیر نمازی (خرداد 1398)

 

ماشه از شدت لغزش انگشت گرم شده بود. چه نگاه معصومی داشت؛ دو چشم آبی رنگ آلمانی، عینک ته استکانی، لاغر اندام، کلاه خودی به سر، با زبانی که از شدت ترسِ مرگ، به لکنت افتاده بود... پشت تنه تانک پناه گرفته بود؛ این آخرین نفر از سربازان ارتش آلمانی بود که به مواضع ۴۳۱ بلک فایر حمله کرده بودند... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۱ ، ۲۰:۵۵
amir namazi